سبک زندگی

برای درک بهتر مفاهیم یادداشت ها، به ترتیب از اولین یادداشت بخوانید.

سبک زندگی

برای درک بهتر مفاهیم یادداشت ها، به ترتیب از اولین یادداشت بخوانید.

امروزه به علت پیشرفت بشر ما نیاز به این داریم که زندگی کردن رو یاد بگیریم تا در پیچ و خم اختلاف طبقاتی و سواد و بی عدالتی و... به بیراهه نرویم. مهارت زندگی چشم شما را روی واقعیت ها نمی‌بندد بلکه می‌خواهد نوع نگرش شما را به دنیا زیبا کند. با اینکه هر یادداشتی موضوع جداگانه ای رو بررسی میکنه اما برای درک بهتر مفاهیم یادداشت ها، به ترتیب از اولین یادداشت بخوانید.
خوشحال می‌شوم نظرات خود را آزادانه بیان کنید و با شما در ارتباط باشم!

آخرین مطالب

لذت شکست

سه شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۹، ۰۵:۱۵ ب.ظ

لذت خوردن آب خنک در یک ظهر تابستانی! 

لذت خوردن یک نسکافه گرم در یک شب سرد زمستانی!

لذت یک ناهار مفصل بعد از یک روز کاری سنگین!

تا به حال به جنس این لذت ها توجه کرده اید؟ همگی از یک نوعند. همگی بعد از یک تضاد به وجود آمده اند.

زندگی ما سرشار از تضادهاست،مملو از منفی ها و مثبت ها، پر از سفید ها و سیاه ها. بیماری و سلامتی، اشکها و لبخندها، بالاها و پایین ها. اینها همه نمونه هایی از این پاردوکس هستند. پارادوکسی که ما نامش را زندگی میگذاریم. فرض کنید چیزی به نام شکست وجود نداشته باشد آیا پیروزی لذتی دارد؟ یا تشنگی وجود نداشته باشد آیا سیرآبی لذتی دارد؟ تمام لذت های ما نقطه مقابلی دارند. نقطه هایی که ما لذت ها را مدیون آنهاییم. حال میخواهم تئوری لذت را به چالش بکشم! آیا واقعا سیرآب شدن لذت بخش است یا عطش و فکر به آب؟ به آن دقایقی فکر کنید که به دنبال یک لیوان آب خنک مسافت زیادی را طی میکنید. فکر آب لذت بخش است یا نوشیدن آب؟ چند لحظه بعد از نوشیدن آب لذت سیرآبی را احساس میکنید؟ در مقابل اگر نیم ساعت به دنبال آب باشید چقدر ثانیه های رسیدن به آب را میشمارید؟همه ما عاشقی را تجربه کردیم روزهایی که عاشقیم و راز دل را با معشوق نگفته ایم، روزهایی که میتوانیم ساعت ها به معشوق نگاه کنیم، معشوق همچون یوسف و ما زلیخای دربه در، همه ساعت ها با او هماهنگ است، چه ساعتی سر کوچه است، چه ساعتی سوار تاکسی میشود، چه ساعتی از کلاس زبان تعطیل میشود، همه زندگی و اموراتمان به گونه ایست که لحظه ای نگاه معشوق را بدزدیم. همین عاشق بعد از وصال و گذشت چند سال عوض میشود! عوض که نمیشود در حقیقت دوباره خودش میشود! من این سناریو را اینگونه تعبیر میکنم: در واقع ما انسانها از رسیدن لذت نمیبریم بلکه از نرسیدن لذت میبریم! 

هرگاه احساس کنیم رهایی از گرسنگی نقطه آسایش ماست لذتی سیر بودن را احساس نمیکنیم! چون اصلا سیر بودن لذتی ندارد،گرسنگی است که ما را به فکر سیر بودن می‌اندازد و این گرسنگی است که سیر بودن را زیبا میکند! برای یک عاشق نرسیدن به معشوق و در راه معشوق بودن لذت بخش است. رسیدن تمام معادلات را به هم میریزد! عشق واقعی عشق نرسیدنی است. عشق به کمال است! عشق به آنچه خوبان همه دارند است! 

چه کسی می‌گوید که ما باید همیشه خوشحال باشیم؟ آیا تمام لذت در خوشحالی است؟ اتفاقا خوشحالی در حسرت است. شاید درک این موضوع در ابتدا کمی مشکل باشد اما با کمی تامل پله های درک این موضوع را قدم به قدم بالا میرویم! و کم کم از نرسیدن ها لذت میبریم!

از شکست‌ها لذت میبریم زیرا اولا اینها به ما نشان میدهد که ما در مسیر هستیم و در مسیر بودن خود نشان دهنده آگاهی است و آگاهی مسئولیتی است که خود بر روی دوش خود میگذاریم. (در این خصوص در پست های بعدی توضیحات کافی را خواهم داد.)

اما مسئله دیگر که در نرسیدن و شکست ها وجود دارد آن است که تا نرسیدن ها را نچشیده باشی نمیتوانی ادعای عشق به رسیدن ها را بکنی. تا تمام کوچه های نرسیدن را مجنون وار به دنبال گمشده خود نگردی، تا تمام نرسیدن ها را مزه نکرده باشی، تا تمام ترسیدن ها را نگریسته باشی، تا تمام جانت را نداده باشی چگونه میخواهی عشق به رسیدن ها را تجربه کنی؟

گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز/مردار بود هرآنکه او را نکشند

یا به عبارت دیگر هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. برای رسیدن های واقعی، اصیل و لذت بخش باید هفت شهر نرسیدن ها را بگذرانیم. این کلام، کلام خبر است! کلام ناامیدی نیست. ناامید نباشید که در کوچه اول هستیم بلکه آگاه باشید که در کوچه اول هستیم. آگاه باشیم...

  • Saqi

نظرات  (۱)

"کوچه اول"

همیشه یادم میمونه

پاسخ:
که البته قرار پیشرفت کنیم. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی